آکادمی شتابدهی دکتر رضا لطفی

استراتژیست و ایده پرداز کسب و کار، بازاریابی، برندینگ و فروش

آکادمی شتابدهی دکتر رضا لطفی

استراتژیست و ایده پرداز کسب و کار، بازاریابی، برندینگ و فروش

آکادمی شتابدهی دکتر رضا لطفی

این بلاگ مکانی است برای اشتراک دانش و تجربه ام در زمینه آموزش، مشاوره (منتورینگ و کوچینگ سازمانی)، پژوهش و برگزاری رویداد با شما کارآفرینان، مدیران کسب و کارهای SME، بنیان گذاران استارت آپ ها و شرکت های دانش بنیان ملی و فراملی.
برای حل چالش ها و مسائل کسب و کارتان از جنس استراتژی، بازاریابی، برندینگ و فروش می توانید از منوی «تماس با من» و یا شماره همراه 09155119403 با من در تماس باشید.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۳۵ ب.ظ

۰

تحلیل نظریه پیچیدگی

يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۳۵ ب.ظ

مقدمه

 

 

 

تغییرات محیطی در اواخر قرن گذشته باعث ناکارآمدی نخستین مکاتب مدیریت مانند مکتب کلاسیک و نئوکلاسیک شد که بر فرض های اولیه ای مانند بسته بودن محیط سازمان و ایستا بودن آن شکل گرفته بودند، لذا مکاتب و نظریه های جدیدی مانند نظریه سیستمی و اقتضایی مطرح شدند که پاسخ گوی نیازهای سازمان در محیط های پویا و رقابتی باشند. اما در قرن حاضر شاهد تغییراتی به مراتب شدیدتر از گذشته می باشیم که به راستی می توان اصطلاح قرن پرآشوب را برای آن به کار برد. تلاطم های شدید محیطی باعث افزایش عدم اطمینان محیط پیرامون سازمان گردیده است و در نتیجه برنامه ریزی و اقدامات سازمان های امروزی را برای بقاء و رشد با چالش روبرو نموده است. در این میان به کارگیری نظریه های جدید مانند نظریه آشوب و پیچیدگی می تواند به عنوان روشی کارآمد برای طراحی سازمان های جدید به کار گرفته شود، زیرا مطالعه آنها امکان فهم و کنترل پیچیدگی های سازمانی را امکان پذیر می سازد. در ادامه این نوشتار ضمن ارائه  شرح مختصری بر چارچوب نظری آشوب به بررسی مبانی فلسفی نظریه پیچیدگی و تأثیر آن بر حوزه سازمان و مدیریت پرداخته شده است.

مقدمه

 

 

تغییرات محیطی در اواخر قرن گذشته باعث ناکارآمدی نخستین مکاتب مدیریت مانند مکتب کلاسیک و نئوکلاسیک شد که بر فرض های اولیه ای مانند بسته بودن محیط سازمان و ایستا بودن آن شکل گرفته بودند، لذا مکاتب و نظریه های جدیدی مانند نظریه سیستمی و اقتضایی مطرح شدند که پاسخ گوی نیازهای سازمان در محیط های پویا و رقابتی باشند. اما در قرن حاضر شاهد تغییراتی به مراتب شدیدتر از گذشته می باشیم که به راستی می توان اصطلاح قرن پرآشوب را برای آن به کار برد. تلاطم های شدید محیطی باعث افزایش عدم اطمینان محیط پیرامون سازمان گردیده است و در نتیجه برنامه ریزی و اقدامات سازمان های امروزی را برای بقاء و رشد با چالش روبرو نموده است. در این میان به کارگیری نظریه های جدید مانند نظریه آشوب و پیچیدگی می تواند به عنوان روشی کارآمد برای طراحی سازمان های جدید به کار گرفته شود، زیرا مطالعه آنها امکان فهم و کنترل پیچیدگی های سازمانی را امکان پذیر می سازد. در ادامه این نوشتار ضمن ارائه  شرح مختصری بر چارچوب نظری آشوب به بررسی مبانی فلسفی نظریه پیچیدگی و تأثیر آن بر حوزه سازمان و مدیریت پرداخته شده است.

 

 

چارچوب نظری آشوب

 

 

آشوبناکی رفتارها و حرکت پدیده های مختلف اعم از فیزیکی یا روان شناختی در انسان یا سازمان، همه از نظمی غایی خبر می دهند. آشوبناکی تصادفی نیست، بلکه نظمی درون بی نظمی و قاعده ای در درون بی قاعدگی ها ست. هنر مدیر یافتن این نظم از بطن بی نظمی ها برای تحقق اهداف سازمان است. (رحمانی و نوبری به نقل از الوانی). بنا به تعریف، حرکات بی نظم و به ظاهر تصادفی یک سامانه پویای غیرخطی معین، آشوب نام دارد. ویژگی بسیار مهم حرکات آشوبناک، حساسیت بسیار زیاد به تغییرات جزئی در در شرایط اولیه است. چهار ویژگی اصلی تئوری آشوب عبارتند از: (1) اثر پروانه ای (Butterfly Effect)-یک تغییر جزئی منجر به تغییر در نتایج می شود؛ (2) سازگاری پویا (Dynamic Adaptation)-نوعی تطابق و سازگاری پویا بین سامانه های پویا و پیرامونشان برقرار است؛ (3) خودمانایی (Self-similarity)-هر جزء از الگو مانند و مشابه کل است و (4) جاذبه های غریب (Strange Attractors)-الگوهایی که به بی نظمی ها معنی و مفهوم می بخشند (رحمانی و نوبری به نقل از گریگوی و گولوپ).

 

 

مبانی فلسفی نظریه پیچیدگی

 

 

سازمان های قرن بیستم که با کارهای تیلور و مدیریت علمی او پا به عرصه وجود گذاشته و در سال های بعدی رشد و نمو پیدا کرده بودند، بیشتر مبتنی بر پارادایم نیوتنی بودند که محیط پیرامون را ساده و روابط بین پدیده ها را خطی می دانست و اعتقاد داشت همه چیز قطعیت دارد و قابل پیش بینی است. بنابراین سازمان ها تلاش می کردند از طریق فعالیت هایی مانند برنامه ریزی، کنترل دقیق، شناسایی عوامل اصلی تأثیر گذار بر سازمان و تلاش هایی از این دست، سازمان را به بهترین وجه ممکن به سرمنزل مقصود برسانند. اما در اواسط قرن بیستم به بعد، کارهای هایزنبرگ و پلانک و ارائه نظریه ای نوین، مبانی مکانیکی نیوتنی دچار چالش گردید و غیرقابل پیش بینی بودن، آشوب و پیچیدگی وارد این حوزه شد (نجاریان، محمودنیا، ضرغامی و یمنی به نقل از فرهادی، 1392).

 

 

مانسفیلد معتقد است، فیزیک نیوتنی نمی تواند به طور کامل واقعیت دنیای طبیعی را توصیف کند. دنیای طبیعی اغلب در سیر تحول خویش غیرخطی است و شامل سیستم بازخورد حلقه دوگانه است که آشفتگی را تقویت می کند و به ساختارهای ناپایدار فرصت استمرار می دهد. در واقع بی ثباتی در مرزها، بیان مطلوبی از تحول طبیعی برای به وقوع پیوستن است. الگوهای مکرری رخ می هند که خود-سازمان و ظهور تازه ها را القاء می کنند. این عصاره نظریه کوانتوم را که از فرضیه اتمی اقتباس شده است را می توان در دنیای سازمان انسانی نیز به کار برد (نجاریان و دیگران، 1392).

 

 

بنابراین، مبانی فلسفی پیچیدگی را می توان چنین توصیف کرد که از دیدگاه پیچیدگی هم ماهیت جهان و هم ماهیت انسان پویا و نوظهور است. پیچیدگی از لحاظ هستی شناسی، جهان را به عنوان یک خود-سازمان، غیرخطی، حساس نسبت به شرایط و تأثیرپذیر از مجموعه ای از قوانین می داند. از نظر شناخت شناسی نیز دقیقاً همین چشم انداز را نسبت به انسان دارد. بدین ترتیب نظریه پیچیدگی سلطه مدیریت سنتی را که متأثر از دیدگاه نیوتنی است به چالش کشیده است (نجاریان و دیگران به نقل از کوهن، 1392).

 

 

رابطه سازمان-پیچیدگی و اشارات آن در مدیریت عمومی

 

 

آراﻳﺶ رواﺑﻂ ﺑﻴﻦ اﺟﺰاﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺪ ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ ای ﺑﺎ ﻛﻴﻔﻴﺖ و ﻇﺮﻓﻴﺘﻲ ﺑﻴﺶ از ﺣﺎﺻﻞ ﺟﻤﻊ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﻫﺎی ﺗﻚ ﺗﻚ اﻓﺮاد اﺳﺖ، ﺳﺎزﻣﺎن ﻧﺎﻣﻴﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد. اﻳﻦ رواﺑﻂ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻓﻀﺎی اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺗﻌﺎﻣﻠﻲ ﺑﻴﻦ اﺟﺰا و ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻗﻮاﻧﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺑﻴﺎن ﻛﻨﻨﺪه ﻣﺤﺪودﻳﺖ ﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد ﺑﻴﻦ اﺟﺰا و ﻳﺎ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. از ﻃﺮﻓﻲ دﻳﮕﺮ ﻣﻲﺗﻮان ﮔﻔﺖ: ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن واﻗﻌﻲ ﻧﻤﻮﻧﻪ ای اﺳﺖ از ﻳﻚ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ. چرا که ساختار سازمانی، ﮔﺮوه ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ و ﺳﻄﺢ ﭘﻴﭽﻴﺪﮔﻲ آﻧﻬﺎ را ﻣﺠﺴﻢ ﻣﻲ ﺳﺎزد ﻳﻌﻨﻲ اﻓﺮاد ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻧﻘﺶ ﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺧﻮد رواﺑﻄﻲ ﻣﺸﺨﺺ ﺑﺮﻗﺮار ﻣﻲ ﺳﺎزﻧﺪ و ﺑﻴﻦ ﻧﻘﺶ ﻫﺎ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای از رواﺑﻂ ﺑﺮﻗﺮار ﻣﻲ ﺷﻮد (رحمانی و نوبری). امروز سازمان ها بار رشد پیچیدگی از قبیل پیچیدگی محیطی، عملیاتی و مانند آن مواجهند و برای مقابله با آن باید تمهیداتی اتخاذ کنند. بنابراین، پیچیدگی یک مفهوم و متغیر سازمانی است (جهانشاد و زالی، 1396).

 

 

یافته های نظریه پردازان پیچیدگی و آشوب نشان می دهد، تمایل به روابط متعادل پایدار در یک محیط که ذاتاً غیرقابل پیش بینی است، محکوم به شکست است. راهبردهای موفق به ویژه در بلندمدت از تعاملات پیچیده و مستمر میان مردم ناشی می شود. نظریه مدیریت پیچیدگی ترجیحاً بر اهمیت پذیر بودن نسبت به تصادف و حادثه تأکید ی ورزد (نجاریان و دیگران به نقل از روسن هد، 1392). نظریه پیچیدگی برای مدیران سازمان ها این پیام را دارد که دیگر نمی توان از طریق اهداف سلسله مراتبی و یا منطق از پیش تعیین شده، سازمان ها را اداره کرد. آنها باید بیاموزند که رخدادها و تغییرات در جریان زمان ظهور می کنند و مدیران نیز خود بخشی از این تغییر هستند. آنها باید به جای طرح ریزی و کنترل به شکل سنتی، به روان سازی فرایند تغییر بیندیشند (نجاریان و دیگران، 1392). پیامدهای چنین چرخش های مدیریتی عبارتند از: تحلیل ها برتری شان را از دست می دهند، علیت معنای خود را از دست می دهد، برنامه های درازمدت غیرممکن می گردد، چشم اندازها مبهم می شوند، اجماع و فرهنگ های قوی خطرناک می گردند و محاسبات آماری مخدوش می شوند (نجاریان و دیگران به نقل از روسن هد، 1392).

 

 

بحث و نتیجه گیری

 

 

طرح نظریه پیچیدگی بیانگر دیدگاه های متفاوت و نوین در میان متفکران غربی است. این اندیشه در جهان غرب دید نوینی نسبت به جهان هستی و انسان ارائه می دهد. از نظر متفکران پیچیدگی، نگریستن به جهان به عنوان امری قابل پیش بینی، الگودهی، خطی، علیت پذیری، با ثبات و هدفمند، نگاهی ساده گرایانه است که به نوبه خود منشاء بسیاری از چشم اندازهای غیرواقع بینانه گردیده است و یکی از قلمروهایی که از این دیدگاه آسیب دیده، قلمرو مدیریت سازمان ها می باشد. نظریه پیچیدگی با چالش کشیدن نظریه های سنتی بر این موارد تأکید می ورزد: غیرقابل پیش بینی بودن آینده و تردید در برنامه های آینده، رد اهداف سلسله مراتبی، روان سازی فرایند تغییر، تقویت خودسازمان و ظهور تحولات جدید، تقویت تنوع، خلاقیت و تناقض، ایجاد شبکه های غیررسمی خاص، گرامیداشت بی نظمی در سازمان، دید مثبت به بی ثباتی، تسهیل فرایند گفتگو به جای تحلیل های موشکافانه مدیران، ترویج گونه های اخلاقی، انعطاف پذیری نسبت به امور جدید، ارتباط مبتنی بر اعتماد، پرهیز از تمرکز قدرت و رهبری تیمی و اشتراکی (نجاریان و دیگران، 1392).

 

 

منابع فارسی:

 

 

جهانشاد، آ. و زالی ا.(1396، بهار).تأثیر پیچیدگی سازمانی بر رفتار پیش بینی شود. تحقیقات حسابداری، 33، -42-55.

 

 

رحمان سرشت، ح. و نوبری، ن.پیچیدگی در سازمان.فصلنامه مطالعات مدیریت، 49، 1-25.

 

 

 

نجاریان، پ؛ محمودنیا، ع. ر.؛ ضرغامی، س. و یمنی، م.(1392، پائیز).بررسی نظریه پیچیدگی و تبیین اشارات آن در مدیریت سازمان های آموزشی.فصلنامه علمی-پژوهشی روش شناسی علوم انسانی، 76، 131-152.