تحلیل نظریه های رهبری-بخش نخست
مقدمه
مفهوم رهبری یکی از حوزه های مطالعاتی مهم سازمان محسوب می شود. در سال های اخیر، حوزه مطالعات رهبری بیش از گذشته مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است؛ زیرا محیط سازمان های به شدت متغیر شده و ادامه حیات سازمان در چنین شرایطی مستلزم نگاهی جدید به مفاهیم سنتی سازمان و مدیریت می باشد. به باور اکثر صاحبنظران سازمان های امروزی نه می توانند روند تغییرات را دگرگون نمایند و نه می توانند، سرعت آن را کاهش دهند، و تنها می توانند تردیدها، نوسانات و بی ثباتی ها را به فرصت هایی برای آموختن، تطابق و هم خوانی مطلوب تبدیل کنند. در این میان، یک عامل کلیدی وجود رهبران تحول گرا می باشد. با توجه به اهمیت موضوع در ادامه مکاتب مختلف رهبری که در طی 70 سال اخیر در قالب نظریه های مختلف ارائه شده اند مورد تحلیل و بررسی قرارگرفته اند.
مفاهیم پایه رهبری
مدیران وظایف مختلفی دارند، که شامل: برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و سرپرستی و کنترل می گردد (رضائیان، 1389). چهارمین وظیفه یا هدایت و سرپرستی یعنی تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه و رغبت در زیردستان جهت دست یابی به اهداف سازمان که با ارزش های فرد و ارزش های حاکم بر جامعه در ارتباط است. وظیفه هدایت شامل سه بخش رهبری، انگیزش و ارتباطات است (رضائیان به نقل از آگروال، 1389). مهم ترین نکته در رهبری جهت دادن و نفوذ بر اعضای سازمان است. نفوذ و قدرت یک مدیر در نقش رهبر باید توسط مرئوسان پذیرفته شود تا بتواند بر افراد تحت سرپرستی نافذ و مؤثر باشد. قدرت به معنی توانایی نفوذ در دیگران و نفوذ عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیرمستقیم باعث تغییر در رفتار یا دیدگاه دیگران می شود (الوانی، 1391). نحوه استفاده از قدرت و نفوذ را سبک رهبری گویند (رضائیان، 1393). در ادامه مکاتب و نظریه های رهبری که برگرفته از مفاهیم پایه اشاره شده می باشند، طبقه بندی و بررسی شده اند.
منابع فارسی:
الوانی، مهدی (1391)، مدیریت عمومی، تهران: نشر نی.
رضائیان، علی (1389)، اصول مدیریت، تهران: سمت.