آینده پژوهی در مدیریت
مقدمه
آینده پژوهی فرارشته ای برای درک بهتر تغییر آینده به شمار می رود. به بیان دیگر، آینده پژوهی اصول و روش های مطالعه و سپس تصمیم گیری، طرح ریزی و اقدام در زمینه علوم و فن آوری مرتبط با آینده است. بسیاری از پژوهگشران به دلیل تنوع موضوع های مطرح در آینده پژوهی، آن را حوزه ای چند رشته ای یا فرارشته ای به حساب می آورند، زیرا حوزه های موضوعی بالقوه در آینده پژوهی، از نظر تعداد با شمار پدیده های متنوع موجود در جهان برابری می نماید. از سوی دیگر، آینده پژوهی به رغم ماهیت فرارشته ای خود از ویژگی هایی برخوردار است که به ناچار آن را در زمره علوم اجتماعی قرار می دهد. علمی اجتماعی که در عین چند رشته ای بودن، وحدت آفرین می باشد. اگر چه آینده پژوهی به موضوعاتی نظیر تغییرات مبتنی بر فن آوری می پردازد (موضوعاتی که در نگاه اول چندان اجتماعی به نظر نمی رسند)، اما حتی در این قبیل پژوهش ها نیز تقریباً در اکثر مواقع، پیامدهای اجتماعی چنین تغییراتی مورد توجه قرار می گیرند. این ملزومات و پیامدها حوزه های روان شناختی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی در سطح جامعه را مدنظر قرار می دهند که به شکل وسیعی بر علم مدیریت تأثیرگذار هستند. در این نوشتار ضمن بیان پارادایم های مهم پژوهش در آینده پژوهی، پیش فرض های مدون دانش آینده پژوهی نیز ارائه شده اند.
تعاریف و مفاهیم پایه
آینده پژوهی، آینده نگاری و آینده شناسی هر یک تعاریف جداگانه ای دارند و از روش های متفاوت برخوردار بوده و اهداف ویژه ای را دنبال می کنند که در ادامه آمده است:
· آینده پژوهی مشتمل بر مجموعه تلاش هایی است که از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر و یا ثبات، به تجسم آینده های بالقوه و برنامه ریزی برای تحقق آنها می پردازد.
· آینده نگاری، نگاشتن و تدوین رمان، نمایشنامه، فیلمنامه و نیز مقاله و متون مربوط به آینده می باشد که معمولاً از عنصر تخیل علمی برخوردار است. آینده نگاری ها بعضاً نقش پیش فرض های آینده پژوهی را ایفا کرده اند.
· آینده شناسی مطالعه ای چند و فرارشته ای است که به منظور شناخت وضعیت ممکن یا مطلوب یک جامعه در آینده صورت می گیرد و فرآیندی است که به پیش بینی چندین رویداد مختلف در آینده می پردازد. در این تعریف، واژه پیش بینی به مثابه گزاره ای به کار می رود که گویای احتمال نسبی وقوع برخی از فرآیندهای کلی یا رشته ای از وقایع است. آینده شناسی، بخشی از علوم طراحی و یک شکل جدید طراحی و فن آوری اجتماع است (فاتح راد، جلیلوند، مولایی و سمیعی به نقل از مظفری، 1392).
شاخصه های چارچوب فرارشته آینده پژوهی
آینده پژوهی در مقام حوزه ای فرارشته ای، از چند تعهد گروهی متمایز و مشترک تشکیل می شود؛ تعهداتی که به طور معمول، فعلان این حوزه به آنها پایبند هستند. این شاخصه ها عبارتند از: (1) برخورداری از دورنمایی شامل تغییرات گذشته و احتمالات موجود برای شکل گیری آینده ای متفاوت با زمان حال؛ (2) اعتقاد به این که آینده اندیشی می تواند اثربخشی اقدامات بشر را افزایش دهد.؛ (3) ایمان به استفاده از دانش در تدوین و اجرای سیاست ها؛ (4) پذیرش هویتی مستقل؛ (5) اعتقاد به مجموعه مفروضات مشترک؛ (6) پایبندی به اهداف مشترک؛ (7) استفاده از روش های پژوهش مشترک؛ (8) بهره گیری از مفاهیم کلیدی مشترک؛ (9) آشنایی با نظریه های مشابه در حال پیدایش درباره رفتار انسان و تغییر اجتماعی؛ (10) جهت گیری به سوی اقدام اجتماعی و تصمیم گیری آگاهانه با هدف سازگاری آینده یا مهار و مدیریت آن؛ (11) استفاده گسترده از دانش تخصصی بسیاری از رشته ها، متناسب با نیاز پدیده در دست بررسی در هر پژوهش؛ (12) برخورداری از دیدگاهی کل نگرانه؛ آن گونه که نیارهای اجتماعی ایجاب می کند؛ (13) پرداختن به پیامدهای اجتماعی؛ (14) وقف خود برای درک فرآیندهای عمومی تغییر و (15) پایبندی به ارزش های مشترک (فاتح راد و دیگران به نقل از وندل بل، 1392).
پارادایم های پژوهشی اصلی در آینده پژوهی
آینده پژوهان، گونه شناسی متفاوتی از پارادایم های پژوهشی را در مطالعات آینده ارائه داده اند، در ادامه تعدادی از مهم ترین آنها که توسط فاتح راد و دیگران (1392) شناسایی شده اند، ارائه گردیده است:
· وندل بل (2003)، اثبات گرایی، پسااثبات گرایی و واقع گرایی انتقادی را معرفت شناسی های موجود در آینده پژوهی می داند و مورد آخر را مطلوب خود معرفی می کند.
· عنایت الله (1990، 1993 و 1996)، از سه راه معرفت شناسی پیش بینی کننده، تفسیری و انتقادی نام می برد.
· تاپیو و هین تانن (2002) با روش های ریاضی تمام پارادایم های ممکن را شناسایی و در نهایت هفت مورد قابل قبول را ارائه می کنند. از نگاه آنان آینده پژوهی دارای هفت پارادایم اثبات گرایی کنتی، انسان گرایی خوش بینانه، انسان گرایی کثرت گرا، دموکراسی مبتنی بر رأی گیری، پراگماتیسم انتقادی، پراگماتیسم نسبی گرایانه و آنارشی دموکراتیک می باشد.
· وروس (2008) که کار خود را بر مبنای مطالعات روش شناسان برجسته ای همچون گوبا و لینکولن قرار داده است، یکی از جامع ترین گونه شناسی ها را در پارادایم پژوهش آینده ارائه کرده است. از نگاه او اثبات گرایی، پسااثبات گرایی، نظریه انتقادی و انواع آن یا سنجش گرایی، برسخات گرایی و مشارکت جویی؛ پنج پارادایم اصلی در پژوهش به حساب می آیند.
روش ها و فنون آینده پژوهی
مجموعه گسترده ای از فنون و روش ها در آینده پژوهی استفاده می شود. برخی از این روش ها را آینده پژوهان خلق کرده اند و برخی دیگر از سایر علوم اخذ شده اند و در مطالعه آینده مورد استفاده قرار می گیرند. تعداد این روش ها در منابع مختلف 30 تا 50 مورد ذکر شده است. این روش ها معمولاً از دو جنبه دسته بندی می شوند. نخست کمی، کیفی و شبه کیفی بودن روش ها مد نظر است و سپس هنجاری یا اکتشافی بودن روش ها در آینده پژوهی مورد توجه قرار دارد. فاتح راد و دیگران (1392) به نقل از گلن (2012) به 15 روش با اهمیت و بیشتر شناخته شده اشاره کرده اند مانند دلفی، سناریوها، متن کاوی، چشم انداز، مدل های تصمیم گیری.
پیش فرض های پیشنهاد شده برای آینده پژوهی
شماری از اندیشمندان فعال در حوزه آینده پژوهی، مجموعه پیش فرض ها یا اصول موضوعه ای برای این رشته پیشنهاد کرده اند که هسته اصلی چارچوب شناختی-هنجاری این رشته را تبیین می کند. احمدیان، ذوالفقارزاده و پورعزت (1396) سرفصل کلی این گزاره ها را تهیه کرده اند که در ادامه به اختصار آمده است:
مُلز (1970)، پنج اصل موضوعه برای آینده پژوهی ارائه کرده است که شامل: (1) اصل پیوستگی (طبیعت هیچگاه نمی جهد)، (2) اصل رشد (آنچه امروز ضعیف انجام شد، فردا به خوبی انجام خواهد شد)، (3) اصل تغییر پیچیدگی، (4) اصل مستقل بودن فهم کوتاه برد از فهم دوربرد و (5) اصل محدودیت (هیچ چیز نامحدودی در طبیعت وجود ندارد). درور (1975) سه مبنا که دارای 9 فرض می باشند، ارائه نموده است. مبانی مطرح شده توسط وی عبارتند از: الف) باید چیزی درباره آینده دانسته شود، ب) می توان چیزی درباره آینده دانست و ج) آینده پژوهی، به مثابه فعالیت های مشخص، چارچوبی مرجح برای تولید دانش دلخواه درباره آینده است. از جمله سایر پژوهشگران شناخته شده در عرصه آینده پژوهی که پیش فرض هایی برای این فرارشته طرح نموده اند، می توان به وندل بل (1996)، سردار (1996) و دنیس لیست (1998) اشاره نمود.
بحث و نتیجه گیری
آینده پژوهی با توجه به ماهیتش فعالیتی از نوع فرا-بینا-چند رشته ای است. در نتیجه به شکلی مناسب می توان چارچوب های پژوهش یکپارچه را به صورت آگاهانه به کاربرد. پارادایم های پژوهشی اصلی مطرح در مطالعات آینده شامل اثبات گرایی، پسااثبات گرایی، سنجش گرایی، برساخت گرایی و مشارکتی هستند. این پارادایم ها از طریق تفاوت هایشان در سه بعد هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی متمایز می شوند. فنون و روش هایی که در آینده پژوهشی استفاده می شد در ارتباط با این پارادایم ها هستند و به عبارت دیگر هریک در دل یکی از این پاردایم ها تعریف می شوند. شناخت این روش ها و فنون مناسب برای انجام یک پژوهش در آینده دارای اهمیت است. از سوی دیگر باید توجه داشت که پیش فرض های مدون آینده پژوهشی، بخش مهمی از هویت این رشته محسوب می گردند. در نهایت با توجه به ماهیت فرارشته آینده پژوهی می توان از آن در حوزه های مختلف علم مدیریت به ویژه حوزه هایی که به پیش بینی و ترسیم آینده نیاز دارند استفاده نمود، به عنوان نمونه می توان به برنامه ریزی استراتژیک با تمرکز بر پیش بینی شرایط محیط خارجی مانند شاخص های کلان اقتصادی، بازاریابی با تمرکز بر پیش بینی میزان تقاضا ویا پیش بینی رفتار مصرف کننده ودر نهایت تغییرات فن آوری در صنایع مختلف اشاره نمود.
منابع فاسی:
احمدیان، م؛ ذوالفقارزاده، م. م؛ پورعزت، ع. ا. (1396، پاییز). تحلیلی انتقادی و راهبردی بر پیش فرض های مدون دانش آینده پژوهی. فصلنامه رابرد، 35-5.
فاتح راد، م؛ جلیلوند، م. ر؛ مولایی، م. م؛ سمیعی، س؛ نصرالهی وسطی، ل. (1392، زمستان). مختصات روش شناختی فرارشته آینده پژوهی به مثابه فراپارادایم یکپارچه. فصلنامه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی، 135-161.