مقدمه
تغییرات محیطی در اواخر قرن گذشته باعث ناکارآمدی نخستین مکاتب مدیریت مانند مکتب کلاسیک و نئوکلاسیک شد که بر فرض های اولیه ای مانند بسته بودن محیط سازمان و ایستا بودن آن شکل گرفته بودند، لذا مکاتب و نظریه های جدیدی مانند نظریه سیستمی و اقتضایی مطرح شدند که پاسخ گوی نیازهای سازمان در محیط های پویا و رقابتی باشند. اما در قرن حاضر شاهد تغییراتی به مراتب شدیدتر از گذشته می باشیم که به راستی می توان اصطلاح قرن پرآشوب را برای آن به کار برد. تلاطم های شدید محیطی باعث افزایش عدم اطمینان محیط پیرامون سازمان گردیده است و در نتیجه برنامه ریزی و اقدامات سازمان های امروزی را برای بقاء و رشد با چالش روبرو نموده است. در این میان به کارگیری نظریه های جدید مانند نظریه آشوب و پیچیدگی می تواند به عنوان روشی کارآمد برای طراحی سازمان های جدید به کار گرفته شود، زیرا مطالعه آنها امکان فهم و کنترل پیچیدگی های سازمانی را امکان پذیر می سازد. در ادامه این نوشتار ضمن ارائه شرح مختصری بر چارچوب نظری آشوب به بررسی مبانی فلسفی نظریه پیچیدگی و تأثیر آن بر حوزه سازمان و مدیریت پرداخته شده است.